از همان نسخهی اول، روال کلی سری Sniper Elite مشخص بوده است. تک تیراندازی ماهر که یک تنه میتواند سرنوشت جنگ را تغییر دهد و نود درصد وقت خود را به Snipe کردن اختصاص میدهد و هر از چندگاهی دست به مخفیکاری یا درگیری مستقیم نیز میزند. برای اطلاع از جدیدترین اخبار و بروزترین رویدادهای دنیای بازی، با Acc2Shop همراه باشید.
داستان کلی نسخههای Sniper Elite، همیشه پیرامون رشادتهای Karl Fairburne بوده است و ما در نقش این تک تیرانداز آلمانیالاصل آمریکایی، به طور مداوم نقشههای نازیها را خراب میکنیم. فضای کلی مشترک است؛ به یک پایگاه نفوذ کنید و سیستم مخابراتی آن را از کار بیاندازید، فلان افراد خودی را نجات دهید یا فلان ژنرال مهم نازی را از پای درآورید.
داستان Sniper Elite 5 نیز همان روند همیشگی سری را پیش گرفته است. البته این بار نسبت به نسخهی چهارم تعداد و زمان کاتسینهای بازی بیشتر است اما در نهایت با داستانی تک بعدی، پوشالی و ساده طرف هستیم که کاملا مشخص است خود سازندگان نیز برای آنها اولویت نبوده است. داستان کلی این نسخه نیز پیرامون همکاری Karl Fairburne با افراد مختلف فرانسوی است تا در نهایت بتوانند پروژه مخفی نازیها که با نام Kraken شناخته میشود را نابود کنند. در طول مسیر Karl Fairburne با مأمورها و افراد مختلف فرانسوی و برخی از دوستان قدیمی خود نیز روبهرو میشود که متاسفانه این کش و قوسهای داستانی نیز نمیتوانند داستان سطحی و ناامید شده این نسخه را نجات دهند.
از بعد شخصیتپردازی البته اوضاع Sniper Elite 5 تا قابلتوجهی نسبت به نسخههای قبلی بهتر است و به لطف صداگذاری حرفهایتر و نگارش بهتر، حداقل شخصیتهای فرعی کمی باورپذیرتر هستند. اما مشکل داستان بازی و روایت آن بسیار عمیقتر از این حرفهاست. البته به این نکته نیز اشاره کنم که پر واضح است سازندگان تمرکز اصلی خود را روی مبارزات بازی گذاشتهاند و به داستان بازی بیشتر به چشم یک بستر کلی نگاه کردهاند. بستری که در خلال آن میتوانند مراحل و موقعیتهای گوناگونی را برای تجربه خلق کنند.
روال کلی بازی مشخص است. در طول ده مرحلهی بازی، در یک محیط بزرگ و گسترده قرار گرفته و یکسری Objective اصلی و فرعی را پیش روی خود میگیرید. از ترور کردن فردی مهم گرفته، تا خراب کردن تجهیزات یا ساختمانی خاص. در این بین دست شما تا حد بسیاری زیادی برای انتخاب نحوهی پیشروی بازی است. میتوانید به مناطق بلند و استراتژیک یا اصطلاحا Vintage Pointها رفته و با استفاده از دوربین خود دشمنان را مشخص کرده و از همانجا با گلولههای بیصدا آنها را از پای درآورید، یا میتوانید آهسته و پیوسته به مقرها ، ساختمانها و دژهای دشمن نفوذ کنید و با استفاده از المان مخفی کاری، استفاده از راههای میانبر و فرعی مثل پشتبامها یا کوچههای پشتی به هدف خود برسید و آن را کامل کنید.
صد البته حالت سوم یا همان درگیری مستقیم نیز امکان پذیر است و خود من تمام نسخههای این سری را با حالت اکشن و آتش بازی تجربه میکنم که حس هیجان و جذابیت بالایی را به من منتقل میکند.
هنوز بازی تا حد زیادی بر پایهی Sniping بنا شده است که نکتهی بدیهی به شمار میآید. اما در اینجا چند موضوع مهم مطرح میشود. اول اینکه به دلایل نامشخصی، کنترل بازی نرمی و روانی لازم و صد در صدی را ندارد و هنگام جابهجایی شخصیت، کمی حس بد قلق بودن به شما دست میدهد. این مورد هم میتواند به خاطر انیمیشنهای حرکتی و موشن کپچر نامطلوب باشد و هم به خاطر فیزیک حرکات شخصیت اصلی. اما برای من به شخصه، کنترل حرکتی بازی برای یک عنوان که در سال ۲۰۲۲ عرضه میشود اصلا راضی کننده نبود.
بخش Sniping بازی همچنان لذتبخش است و سوراخ کردن جمجمه، قفسه سینه و کل بخشهای مختلف بدن به لطف قابلیت X-ray و حالت صحنه آهسته، حس بسیار خوبی را منتقل
میکند. گان پلی بازی خصوصا در بخش سلاحهای ثانویه یا همان SMGها نسبت به نسخهی قبل به مراتب پیشرفت کرده و کمی از آن حالت فوقالعاده مصنوعی و خشک درآمده است. سیستم کاور گیری بازی کمی ممکن است بد قلق باشد اما پس از اینکه به آن عادت کنید فوقالعاده در جریان مبارزات به شما کمک خواهد کرد.
نکته جالبی که در همان یکی دو مرحلهی ابتدایی به آن پی بردم، این بود که ساختار مراحل تغییر کرده و خصوصا در بخشهای شهری یا ساختمانی، شاهد میانبرها، راههای فرار و گزینههای مختلف پیشروی هستیم. Karl Fairburne در این نسخه چابکتر و سریعتر است و میتواند از یکسری شاخهها و دیوار ها بالا رود و در بعضی از بخشها کمی عنصر پلتفرمینگ نیز به بازی اضافه شده و برای راهیابی به برخی ساختمانها و مناطق خاص باید از پنجرهها، سقف یا گزینههای مشابه استفاده کنید.
بهبود ساختار بازی و طراحی مراحل، باعث شده در صورت مخفیکاری حتی اگر گیر بیافتید، بتوانید با سرعت از نقطهی مورد نظر دور شده و در کوچهای فرعی یا ارتفاعی بالا پناه بگیرید و رد خود را از بین ببرید. البته از آن جایی که کوچکترین اهمیتی به لو رفتن نمیدادم به جای فرار موقت، یک حمام خون حسابی راه میانداختم!
نکته دیگر این است که تعداد دشمنان نسبت به نسخهی چهارم کمی کمتر شده اما پراکندگی آنها بیشتر است و این مسئله باعث میشود کمی با تفکر بیشتر به پیشروی در بازی بپردازید. چندین بار چه در مراحل ابتدایی و چه در مراحل آخر، به خاطر سبک بازی مستقیم، به نوعی توسط دشمنان محاصره میشدم و از سه یا چهار طرف متفاوت به من شلیک میشد که معمولا کار سختی برای نجات خود از این وضعیت داشتم. مشخص است هوش مصنوعی دشمنان و سرعت پیدا کردن شما توسط آنها بهبود پیدا کرده و بیشتر باید حواس خود را جمع کنید تا شما را پیدا نکنند.
در کل با وجود یکسری موارد مثل مشکلات کنترل، Objectiveهای نسبتا تکراری و موارد دیگر، تجربهی کلی بازی نیز لذت بخش است اما یک مشکل بزرگ با این بازی دارم. سازنده بازی یعنی Rebellion کاملا سعی کرده است این سری را در چهارچوبی مشخص نگه دارد و اجازه خلاقیت و المانهای جدید را نمیدهد. اگر دقیق بررسی کنید، به غیر از یکسری موارد کلی مثل شخصیسازی سلاحها یا بهبود طراحی مراحل، کاملا ساختار عناوین مختلف این سری ثابت است و برای مثال هیچگاه شاهد قابلیتها و سکانسهای جدید و نوآورانه مثل قابلیت راندن ماشین، تعقیب و گریز یا موارد مختلف دیگر نیستیم. در صورتی که تم و بستر بازی کاملا این شرایط را مهیا ساخته است تا سازندگان از محدوده امن خود خارج شوند و کمی خلاقیت به خرج دهند.